به گزارش علمی نیوز و به نقل از Psychology Today، یادگیری ماشینی یک کاربرد هوش مصنوعی (AI) است که در آن رایانهها میتوانند بدون برنامهریزی صریح یاد بگیرند. فناوری به سمت هوش عمومی مصنوعی (AGI) در حال پیشرفت است، جایی که هوش ماشینی قادر به انجام هر تلاش فکری است که یک انسان قادر به انجام آن است. این روند با افزایش فراگیر محاسبات ابری، که قدرت محاسباتی بیشتر، پیچیدگی روزافزون الگوریتمها، کاهش هزینههای ذخیرهسازی و جمعآوری دادهها، و افزایش دسترسی عمومی به دادهها را ممکن میسازد، تقویت میشود. Ray Kurzweil، آیندهنگر، مدیر مهندسی گوگل، پیشبینی میکند که تا سال ۲۰۲۹ رایانهها هوش در سطح انسان خواهند داشت. از دهه 1990 کورزویل 147 پیش بینی آینده را با دقت 86 درصد انجام داده است. اگر رایانه ای بتواند در طول زمان یاد بگیرد و در نهایت از نظر شناختی به اندازه انسان ها قدرتمند شود، آیا می تواند یاد بگیرد که از خود آگاه باشد؟
در انسان، خودآگاهی در اوایل کودکی ایجاد می شود . خودآگاهی انعکاسی، زمانی که کودکان قادر به تطبیق حرکات خود با انعکاس در آینه باشند، عموماً در حدود سنین 15 تا 18 ماهگی شروع می شود و در سنین 24 تا 26 ماهگی به ویژگی یک کودک معمولی در حال رشد تبدیل می شود. این موضوع لزوماً در مورد حیوانات صدق نمی کند.
در سال 1970، روانشناس گوردون گالوپ جونیور روشی را ابداع کرد تا آزمایش کند که آیا حیوانات می توانند خود را در آینه ها با نتایج غیرقطعی تشخیص دهند. تعداد کمی از گونهها مانند فیلهای آسیایی، اورانگوتانها و شامپانزهها گذشتند، اما بهطور متناقض. دلفینهای پوزه بطری، نهنگهای قاتل و دو مانتا اشعه اسیر گذشتند، اما این نتایج قابل تفسیر هستند. بیشتر حیوانات خودآگاه نیستند و نمی توانند بازتاب های خود را در آینه تشخیص دهند. در سال 2008، دو زاغی اروپایی آزمون آینه ای (که توسط هلموت پریور از دانشگاه گوته انجام شد) را گذراندند، اما سایر کورویدها را قبول نکردند. دلایل احتمالی بیشماری برای نتایج مختلط آزمایش آینه حیوانی وجود دارد. مطالعات بیشتری برای رسیدن به یک پاسخ قطعی ضروری است.
ناگفته نماند که اشیای بی جان مانند سنگ و توستر خودآگاه نیستند و هم ورودی مغزی و هم حسی ندارند. اما آیا یک ربات کامپیوتری مجهز به قابلیت های ورودی حسی مشابه بینایی، شنوایی، لمس، چشایی و بویایی انسان می تواند خود را در آینه تشخیص دهد؟
از نظر فنی، پاسخ مثبت است. مغز کامپیوتری ربات را میتوان به گونهای برنامهریزی کرد که اگر انعکاس در آینه با معیار ورودی حسی تعریفشده مطابقت داشته باشد، یک متغیر «خود» ایجاد شود. شناسه منحصربهفرد میتواند به سادهترین بارکد یا ترکیبی از ویژگیهای فیزیکی منحصربهفرد شبیه به اثر انگشت، صورت و بدن انسان باشد. اما شناخت یک «خود» برنامهریزیشده باعث نمیشود ربات به همان مفهوم انسان خودآگاه باشد، و متغیرهای کدگذاری سخت در یک برنامه کامپیوتری، یادگیری ماشینی نیستند.
بیایید نمونه رباتی با قابلیت یادگیری ماشینی را بررسی کنیم که به قابلیت های ورودی حسی نیز مجهز شده است و آموزش و داده های کافی برای شناسایی یک ربات به او داده شده است، اما به صراحت برای شناسایی خود برنامه ریزی نشده است. حالا آن را جلوی آینه قرار دهید. اگر ربات به خود فرمان دهد که بازوی خود را جلوی آینه بلند کند و حرکت مورد انتظار را ببیند، آیا ربات در نهایت این حس را پیدا میکند که بازویی که در انعکاس میبیند متعلق به خودش است و نه بازوی دیگری که حرکاتش را تقلید میکند. ? آیا از طریق یادگیری و تجربه از طریق تکرارهای متعدد آزمون و خطا، آیا یک ماشین در نهایت می تواند احساس خود را ایجاد کند و آگاه شود؟
"Cogito ergo sum" یک حکم فلسفی لاتین توسط ریاضیدان، دانشمند و فیلسوف متافیزیک فرانسوی، رنه دکارت (1596-1650) است که به معنای "من فکر می کنم، پس هستم" است. دکارت که عموماً به عنوان پدر فلسفه مدرن شناخته می شود ، ماهیت بنیادی واقعیت و خود هستی را مطالعه کرد. او افکار را بر حسب آگاهی تعریف می کند . اگر هوش عمومی مصنوعی به دست آید و تواناییهای شناختی یک ماشین از یک انسان غیرقابل تشخیص شود، تکینگی تکنولوژیکی ممکن است تعریفی را که به معنای آگاه بودن و وجود است تغییر دهد و برای همیشه مسیر بشریت را تغییر دهد.