به گزارش علمی نیوز و به نقل از Psychology Today، عروسک هایی در اندازه واقعی اتومات شهربازی. روبات های واقع گرایانه چرا برخی از این اشکال انسانمانند پاسخهای مثبت را برمیانگیزند، در حالی که برخی دیگر نگرانکننده و کاملاً ترسناک به نظر میرسند؟ آیا انسانها به سختی میتوانند هر چه روباتها واقعیتر میشوند، احساس ناراحتی و ترس بیشتری کنند؟ هفته گذشته روانشناسان دانشگاه اموری مطالعه ای را در مجله Perception منتشر کردند که بینش هایی را در مورد مکانیسم های شناختی این پدیده به نام دره عجیب و غریب ارائه می دهد.
نیم قرن پیش، ماساهیرو موری، پروفسور رباتیک در مؤسسه فناوری توکیو، فرضیه عجیب دره خود را بدون هیاهو در مجله باطنی ژاپنی انرژی منتشر کرد. موری این تئوری را مطرح کرد که رباتهایی با ویژگیهای انسانمانند دوستداشتنیتر از رباتهای صرفاً شبیه ماشین هستند - تا حدی مشخص. با واقعیتر شدن یک شی انسانمانند، شروع به نزدیک شدن به درهای به اصطلاح عجیب میکند، جایی که دیگر واکنشهای احساسی مثبتی را از بیننده برنمیانگیزد و شروع به آزاردهنده و آزاردهنده میکند.
از نظر ریاضی، این می تواند به صورت نموداری با تمایل بیننده در محور y و شباهت انسان در محور x بیان شود. از آنجایی که جسمی مانند ربات بیشتر شبیه انسان می شود، خطی که نشان دهنده رابطه بین تمایل بیننده و شباهت انسانی شی است، در نهایت به طور قابل توجهی کاهش می یابد و یک دره را تشکیل می دهد. در نمودار، روباتهای اسباببازی دوستداشتنی در شیب مثبت و دستهای مصنوعی در دره عجیب و غریب قرار دارند.
تیم تحقیقاتی دانشگاه اموری متشکل از وانگ شنشنگ، یوک فای چئونگ، دانیل دیلکز و فیلیپ روچات این فرضیه را آزمایش کردند که مغز انسان هنگام نگاه کردن به اندروید، چیزی بیش از انسانسازی انجام میدهد.
انسانسازی عبارت است از نسبت دادن صفات، رفتار، عواطف یا شکل انسانی به موجودات یا اشیاء غیر انسانی. آنتروپومرفیسم را می توان معمولا در کتاب ها، انیمیشن ها و فیلم ها یافت. نمونههایی از شخصیتهای داستانی انسانسازیشده عبارتند از پینوکیو - یک ماریونت چوبی شیطون، C-3PO - یک ربات تخیلی دوستداشتنی و کاملاً مودب از جنگ ستارگان، توماس موتور تانک - یک موتور بخار گستاخ و بیش از حد هیجانانگیز Sodor، و HAL 9000 - یک ربات متضاد کامپیوتر هوش مصنوعی (AI) از فیلم حماسی 2001: یک ادیسه فضایی با الهام از رمان های آرتور سی کلارک.
ابتدا، 62 شرکتکننده در مورد پاسخهای عاطفی و شباهت انسان به 89 چهره مصنوعی و واقعی بازخورد ارائه کردند. سپس، مجموعهای متشکل از 62 شرکتکننده، یک کار بصری را با همان 89 چهره انجام دادند تا تیم بتواند تهدید درکشده را اندازهگیری کند. سپس این مطالعه از 36 شرکتکننده دعوت کرد تا چهرهها را بهعنوان مصنوعی یا واقعی در یک کار زمانبندیشده مرتب کنند، و به محققان این امکان را داد تا عدم قطعیت طبقهبندی مرتبط با ادراک از اینکه تصویر چقدر زنده یا متحرک به نظر میرسد را اندازهگیری کنند.
محققان مشاهده کردند که "جانداری درک شده به عنوان تابعی از زمان نوردهی تنها در اندروید کاهش مییابد، اما نه در چهرههای انسان یا رباتهایی که ظاهر مکانیکی دارند." هنگامی که آشکار شد که یک شیء انسانی یا مکانیکی است، جانداری درک شده (کیفیت زنده بودن) در طول زمان کاهش نمی یابد. غیرعادی بودن در اندرویدها به "دینامیک زمانی درک پویایی چهره" مرتبط است. این مطالعه نشان میدهد که افت در جانداری درک شده از بیننده دلیل پدیده دره غیرعادی است.
در دهه های گذشته، مطالعات تحقیقاتی متعددی انجام شده است که سعی در توضیح پدیده های عجیب دره دارد. این نظریه ها در رویکرد و تبیین متفاوت هستند.
از دیدگاه علوم اعصاب اجتماعی، آیا دره عجیب و غریب پنجره ای به پردازش پیش بینی مغز اجتماعی است؟ دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا سن دیگو (UCSD) با استفاده از الکتروانسفالوگرام (EEG) فعالیت مغز 20 شرکتکننده را زیر نظر گرفتند، در حالی که آنها کلیپهای ویدئویی را در دو حالت (فقط حرکت و هنوز حرکت) با یک ربات انساننما مشاهده کردند. ربات و انسان اعمالی مانند نوشیدن از فنجان، تکان دادن دست، پرتاب یک کاغذ و غیره را انجام می دهد. در مطالعه خود که در سال 2018 در Neuropsychologia منتشر شد، محققان واکنش منفی دره عجیب و غریب را به نقض پیشبینیهای یک فرد در مورد هنجارهای انسانی در مواجهه با شکل انسانی مصنوعی اما واقعی نسبت میدهند.
آیا نقطه عطف منفی گرایی برای روبات های واقع بینانه می تواند ناشی از مکانیسم های عصبی اساسی باشد؟ تیمی از محققان روانشناسی و علوم اعصاب از دانشگاه کمبریج و دانشگاه دویسبورگ اسن تابستان گذشته مطالعه MRI عملکردی خود را در مورد فعالیت عصبی 26 شرکت کننده که تصاویری از ربات ها و انسان های مختلف به آنها نشان داده شده بود در مجله علوم اعصاب منتشر کردند. محققان معتقدند که پاسخ عجیب دره به دلیل کدگذاری ارزش غیرخطی در یک ناحیه کلیدی از سیستم پاداش مغز، یعنی قشر پیش پیشانی شکمی است.
محققان بریتانیایی و آلمانی نوشتند: «سیگنال مشخص آمیگدال رد عوامل مصنوعی را پیشبینی میکرد. «دادههای ما نشان میدهد که واکنشهای انسان نسبت به عوامل مصنوعی توسط یک مکانیسم عصبی کنترل میشود که یک ارزشگذاری انتخابی و غیرخطی در پاسخ به یک ترکیب ویژگی خاص (شبیه بودن در عوامل غیرانسانی) ایجاد میکند.»
آیا ممکن است پدیده دره غیرعادی اصلاً به عامل شباهت انسان مربوط نباشد، بلکه ناشی از چیزی شبیه ناهماهنگی شناختی باشد؟ محققان روانشناسی از دانشگاه گوئلف، کانادا و دانشکده پزشکی دانشگاه ییل پیشنهاد میکنند که دره عجیب و غریب، شکل کلی کاهش ارزش محرک را منعکس میکند که زمانی اتفاق میافتد که بازداری برای حل بازنماییهای متناقض مرتبط با محرک ایجاد میشود. در مطالعه خود که در Frontiers in Psychology منتشر شده است، نویسندگان این دره عجیب را به نشانه های ادراکی متناقضی نسبت می دهند که باعث ناراحتی روانی می شود. محققان واکنشهای 69 شرکتکننده را بررسی کردند که تصاویر مورفهای مختلف تولید شده توسط کامپیوتر مانند انسان-ربات، انسان-گوزن، انسان-ببر، انسان-شیر و انسان-پرنده را مشاهده کردند.
محققان نوشتند: «تأثیر منفی برای محرکها در یک بافت دره غیرمعمول ممکن است تا حدی رخ دهد که انتخاب یک تفسیر محرک نسبت به دیگری مستلزم مهار اطلاعات طبقهبندی بصری مرتبط با تفسیر غیرانتخابی باشد». "هرچه بازداری در طول شناسایی بیشتر باشد، تاثیر منفی بر محرک مرتبط بیشتر خواهد بود."
نظریه دره غیرعادی، مفهومی که نیم قرن پیش ظهور کرد، چه چیزی را برای آینده در نظر می گیرد؟ طبق آمار Statista، پیشبینی میشود که بازار جهانی رباتیک با نرخ رشد مرکب سالانه 26 درصد افزایش یابد و تا سال 2025 به حدود 210 میلیارد دلار برسد. فاکتورگیری در پتانسیل پدیده دره غیرعادی ممکن است در بخش بازار رباتیک شخصی و خدماتی اهمیت بیشتری پیدا کند، جایی که سطوح بالایی از تعامل بین انسان و روباتها وجود دارد، برخلاف بخش روباتهای صنعتی. فراتر رفتن از زیبایی شناسی و در نظر گرفتن مطالعات تحقیقاتی متعدد در مورد پدیده دره غیرعادی، ممکن است یک مزیت رقابتی کلیدی در طراحی رباتیک در آینده نه چندان دور باشد.