فناوری طراحی شده برای اعتیاد
آیا در محدود کردن قرار گرفتن در رسانه های اجتماعی مشکل دارید؟ غول های فناوری همین را می خواهند!
آیا در محدود کردن قرار گرفتن در رسانه های اجتماعی مشکل دارید؟ غول های فناوری همین را می خواهند!
به گزارش علمی نیوز و به نقل از Psychology Today، یکی از مواردی که وید ال رابینسون در کتاب خود با عنوان اخلاق مهندسی مورد بحث قرار میدهد ، اهمیت اجتناب از طرحهای «خطا تحریککننده» است که در آن مصنوعات فناوری نه تنها امکان خطاپذیری انسان را فراهم میکند، بلکه کاربر را فعالانه به سمت این طرح هدایت میکند. جهت آسیب او زمان زیادی را صرف بحث در مورد دستگیره های اجاق گاز می کند. تصور میکنم اکثر ما از اینکه فکر میکنیم یک مشعل اجاق گاز را فعال میکنیم، مثلاً سمت چپ، ناامید شدهایم، اما متوجه میشویم که مشعل دیگر، سمت راست، واقعاً گرم شده است. به نظر می رسد که هر تولید کننده اجاق گاز روش کمی متفاوت برای تراز کردن دستگیره ها با مشعل ها دارد و این مشکل طراحی به طرز شگفت آوری پیچیده است. اغلب اوقات، عدم تطابق بین دستگیره ها و مشعل ها به سادگی باعث ناامیدی می شود، اما در برخی موارد می تواند باعث آتش سوزی شود و تنها یک یا دو دقیقه طول می کشد تا آتش سوزی خانه به سطوح خارج از کنترل برسد. رابینسون همچنین درباره یک سانحه هوایی در کلمبیا صحبت میکند که به دلیل نقص در نرمافزار خلبان خودکار و سایر مواردی از مشکلات طراحی منجر به جراحت و مرگ، مانند خرابی سوئیچ احتراق در خودروهای جنرال موتورز در سال 2015 ایجاد شد.
شرکت های فناوری اکنون به دلیل خرابی های ناشی از طراحی با انتقاداتی روبرو هستند. اخیراً بحثهای زیادی بر روی شرکتهای رسانههای اجتماعی و روشی که آنها روانشناسی انسان را دستکاری میکنند تا چشمها را روی صفحه نمایش نگه دارند، متمرکز شده است . مشکل "زمان مکش" مربوط به بررسی اجباری فیس بوک وجود دارد، اما مشکلات اجتماعی نیز وجود دارد که به نظر می رسد این فناوری ها در حال تشدید آنها هستند. حتی برخی از مدیران فناوری نیز به انتقاد از غولهای فناوری دره سیلیکون میپیوندند یا پس از سالها اشتیاق به رسانههای اجتماعی مجبور شدهاند به حالت تدافعی بروند. ویدئویی از مصاحبه استنفورد با Chamath Palihapitiya ، مدیر سابق فیس بوک، در اینترنت دست به دست می شود، زیرا Palihapitiya انتقادات کاملاً ویرانگر را متوجه غول های رسانه های اجتماعی می کند. پالیهاپیتیا، که از نیاز به سرمایهگذاری مخاطرهآمیز و دستاوردهای کوتاهمدت به قیمت کیفیت زندگی و گفتوگوهای مدنی خسته شده، میگوید: «حلقههای بازخورد کوتاهمدت مبتنی بر دوپامین که ما ایجاد کردهایم، نحوه عملکرد جامعه را تخریب میکند. «این به معنای واقعی کلمه اکنون نقطهای است که من فکر میکنم ما ابزارهایی ایجاد کردهایم که ساختار اجتماعی نحوه عملکرد جامعه را از هم میپاشد. این واقعاً همان جایی است که ما هستیم. من همه شما را به عنوان رهبران آینده جهان تشویق میکنم که واقعاً اهمیت این موضوع را درک کنید. اگر به وحش غذا بدهی، آن حیوان تو را نابود خواهد کرد.» این واقعیت که این انتقاد از سوی یک خودی سطح بالای فناوری می آید، آن را بسیار تکان دهنده تر می کند.
برای لحظه ای فکر کنید که چگونه برخی از قدرتمندترین فناوری هایی که جهان تاکنون دیده است، اکنون نه برای رفع گرسنگی جهان یا فرستادن فضانوردان به ماه، بلکه برای ترغیب مردم به کلیک کردن بر روی تبلیغات و خرید کالا در آمازون استفاده می شود. حلقههای بازخورد رسانههای اجتماعی همچنین موجب قطببندی سیاسی و سوگیری تأیید میشود ، زیرا ما دائماً در جهت محتوایی سوق داده میشویم که با آنچه قبلاً باور داریم و متناسب با گروههای جمعیتی که قبلاً به آن تعلق داریم، همسو میشود. همانطور که ما بیشتر و بیشتر به خزش تکنولوژی در زندگی خود عادت می کنیم، این کاملا طبیعی به نظر می رسد. آنهایی از ما که زندگی قبل از اینترنت را به یاد میآوریم، کمتر و کمتر میشویم، و در نهایت، هیچکس نمیداند که زندگی بدون دسترسی مداوم به اینترنت و رسانههای اجتماعی چگونه بوده است. هیچ کس به یاد نمی آورد که خوردن شام بدون عکس گرفتن از آن یا مکالمه بدون اشاره به میم چگونه بود. تمام این "اختلال" توسط فناوری هایی ایجاد می شود که به طور عمدی برای اعتیادآور طراحی شده اند.
نیر عیال، یکی از دوستان من در کالج، کتابی به نام Hooked: How to Build Habit-Forming Products نوشت که در آن ترفندهای شرطی سازی عاملی را که برای اعتیادآور کردن یک اپلیکیشن استفاده می شود، به صورت گام به گام بیان می کند . با استفاده از جوایز متغیر، که در آن یک «سرنوشت» دیجیتالی، مانند رأیهای مثبت Reddit و طلا، جواهرات و سکهها در بازیهای مختلف، لایکها در فیسبوک و غیره، که فقط گاهی اوقات توزیع میشوند، کاربر میتواند عجلههای جزئی را پیشبینی کند. پاداش زودگذر از آنجایی که پاداش قابل اعتماد نیست، رفتار پیچشی ایجاد میشود که در آن احساس میکنیم باید پیامها، لایکها و بهروزرسانیهای وضعیت را بررسی کنیم. ایال مشاور شرکتهایی است که به دنبال توسعه این ویژگیهای ایجاد عادت در محصولات خود هستند، اما به اعتبار او، بخشی از اخلاق را در کتاب خود با عنوان "اخلاق دستکاری " گنجانده است و از دام سپردن مسئولیت محصولات اعتیاد آور بر عهده مصرف کننده نهایی. او تاکید می کند که طراحان باید در هنگام ارائه یک محصول یا خدمات دیجیتال، خیر و صلاح کاربر نهایی را در نظر بگیرند. اما او همچنین به طور ضمنی تشخیص می دهد که با ظهور رسانه های اجتماعی و تبلیغات دیجیتال، ما در حال انجام یک آزمایش عظیم و کنترل نشده بر روی روان انسان هستیم .
در تجربه من، برخی از افراد توانایی غلبه بر انگیزه اعتیاد آور را دارند و برخی دیگر این توانایی را ندارند. همه ما تا حدی میتوانیم به خودمان بگوییم، "خوب، اگر تا انتهای این فید اسکرول کنم، فقط یک دسته جدید از ورودیها بارگیری میشود." ماهیت پیوسته فیدها در فیس بوک و ردیت هیچ نقطه توقفی طبیعی برای ترک موج سواری منطقی به جا نمی گذارد. برنامههایی که به چپ و راست میکشند به این معنی است که حلقههایی در همه جهات وجود دارد: بالا، پایین و پهلو. بنابراین منطقاً میتوانیم بدانیم که فید برای همیشه ادامه دارد، اما آیا میتوانیم قدم بعدی را برداریم و از پلتفرم جدا شویم؟ سایتهای متعددی برای اعتیاد به بازیهای ویدیویی اختصاص داده شدهاند که برخی از بازیها، World of Warcraft معروفترین نمونه آن است که کاربران را به ترک شغل، بیتوجهی به کودکان و طلاق سوق میدهد - همه فقط برای ادامه بازی. همانطور که بازیها با ویژگیهای واقعیت افزوده و واقعیت مجازی، همراه با انگیزههای کسب درآمد و شرطیسازی داخلی، فراگیرتر میشوند، به نظر میرسد جنبههای اعتیادآور در سالهای آینده افزایش مییابد. تا کنون، استفاده از فیسبوک و توییتر کمتر از بازیهای ویدیویی اجباری مورد انگ قرار گرفته است، اما مسلماً به همان اندازه اعتیادآور هستند.
ممکن است این مطلب را میخوانید و فکر میکنید: «خوب، پس مردم همیشه تلفنهایشان را چک میکنند، عکسهای خود را در اینستاگرام منتشر میکنند و به بازیهای کوچک معتاد میشوند، اما مشکل چیست؟ ضررش کجاست؟» خوب، با شروع مرگ واقعی، CDC تخمین میزند که هر روز در ایالات متحده، 9 نفر در اثر حواس پرتی رانندگی کشته و 1000 نفر مجروح میشوند. در حالی که رانندگی حواس پرت چیز جدیدی نیست (آمریکایی ها ده ها سال است که در حین رانندگی همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده می خورند)، ارسال پیامک هنگام رانندگی بسیار خطرناک است زیرا انواع مختلفی از حواس پرتی را ترکیب می کند . نگاه کردن به متن، چشم راننده را از جاده (حواس پرتی بصری)، حداقل یک دست از چرخ (حواس پرتی دستی) و ذهن را از کار (حواس پرتی شناختی) دور می کند. به راحتی می توان گفت که مردم نباید پیامک ارسال کنند و رانندگی کنند، و بسیاری از ایالت ها و کشورها قوانینی در این زمینه تصویب کرده اند. اما مشکل طراحی، جنبه "خطا تحریک کننده" فناوری، به شیوه ای معنادار مورد توجه قرار نگرفته است. به نظر می رسد که احتمال دارد حوادث بیشتری رخ دهد، مانند خروج قطار اخیر از ریل در واشنگتن، که در آن حواس راننده، احتمالاً در نتیجه استفاده از تلفن همراه، پرت شد و سه نفر کشته شدند. یک راه حل جامع تلفن همراه را به ماشین آلات سنگین متصل می کند به گونه ای که موتور بدون غیرفعال شدن برخی از ویژگی های تلفن همراه کار نمی کند.
برای تغییر به آسیب های ناملموس تر، مشکل رکود دستمزدها در سال های اخیر با افزایش نابرابری درآمد، سرفصل های زیادی را به خود اختصاص داده است. در همین حال، بهره وری افزایش یافته است. بهره وری مازاد به سمت افزایش سود شرکت ها و دستمزد C-suite رفته است، اما کارگران تا حد زیادی از مزایای پولی محروم شده اند. برخی از دستاوردها در بهره وری و کارایی، به گمان من، در غیاب افزایش دستمزد، مستقیماً به استفاده از رسانه های اجتماعی می رود. حتی با وجود اینکه کارگران بیش از همیشه احساس استرس و کم ارزشی می کنند، ساعات کمتری کار نمی کنند. در عوض، آنها استرس و نارضایتی مربوط به شغل را به رسانههای اجتماعی و بازیهای دیجیتال هدایت میکنند، در یک اعتصاب کاهش سرعت با ابعاد گسترده. کاربران در ایالات متحده اکنون حدود پنج ساعت در روز را با تلفن های هوشمند می گذرانند و تلویزیون اکنون از زمان صرف شده برای برنامه ها پیشی گرفته است. بهجای یک روز کاری کوتاهتر و فشردهتر، اکنون کار در تمام ساعات بیداری با «وقفههای» مکرر در رسانههای اجتماعی پخش میشود. البته، این «وقفهها» در واقع کار بدون دستمزدی است که از طرف خود شرکتهای رسانههای اجتماعی انجام میشود. هر عکس تعطیلات، هر ایمیل، هر تعامل دیجیتالی اکنون بردار سودجویی کلان داده است. اگر رضایت از زندگی و سلامت کلی واقعاً افزایش مییافت، مشکلی پیش نمیآید، اما به نظر میرسد که درآمدها در حال رکود هستند و در برخی موارد طول عمر در حال کاهش است.
طبق مقاله ای از اقتصاددان Devrim Dumdalug در International Review of Economics ، سطح درآمد در ایالات متحده در دوره پس از جنگ دو برابر شد، اما شادی گزارش شده توسط خود به سختی از بین رفت. از زمان رکود اقتصادی 2007-2008، ما وضعیت بهره وری افزایش یافته اما با دستمزد راکد داریم. باز هم، اگر کارگران به طور کلی شاد و سالم بودند، این مشکلی ایجاد نمیکرد، اما در عوض، ما مشکلات سلامت عمومی بزرگی مانند چاقی، دیابت و فشار خون بالا، همراه با نرخ بالاتر افسردگی و اضطراب داریم که نشان میدهد سرگرمی دیجیتالی نیست. بهترین راه برای گذراندن اوقات فراغت با توجه به انتخاب بین پیاده روی در خارج از منزل و بیست دقیقه در فیس بوک، انتخاب بهتری برای سلامت روحی و جسمی، پیاده روی در بیرون است. نکته اصلی من در اینجا این است که مردم به دلیل ویژگی های اعتیادآور تعبیه شده در این فناوری، برای سلامتی بهتر انتخاب نمی کنند. به جای اینکه صرفاً کاربر نهایی را سرزنش کنیم، باید شرکتهای فناوری را به خاطر شیوهای که عمداً رفتار اعتیادآور را پرورش میدهند، مسئول بدانیم.
ما باید از استفاده از کلماتی مانند «اعتیادآور» و «اختلالکننده» که گویی تعارف هستند دست برداریم و از شرکتها و دولتها بخواهیم که منافع عمومی را هنگام طراحی و تنظیم محصولات و خدمات جدید در نظر بگیرند. فناوری به خودی خود زندگی ما را بهبود نمی بخشد: باید از آن به روش های آگاهانه و مشورتی برای بهبود رفاه ما استفاده کرد. طراحان و مهندسان باید از ایجاد حواس پرتی در سیستم هایی که ما استفاده می کنیم جلوگیری کنند زیرا ایمنی و رفاه ما در خطر است. در این میان، به نظر میرسد که ما به حال خود رها شدهایم (هیچ جناسی در نظر گرفته نشده است!) تا از پیمایش به پایین دست برداریم و زندگیهایی را آغاز کنیم که میخواهیم زندگی کنیم. اولین قدم این است که متوجه شوید اعتیاد مستقیماً در برنامه ایجاد شده است و کاربران آگاه تر رسانه های اجتماعی شوید. سپس میتوانیم شروع به بازیابی زمان خود کنیم تا زندگی سالمتر، آرامتر و سالمتری داشته باشیم. ما مجبور نیستیم تکنولوژی را کنار بگذاریم، حتی اگر این امکان وجود داشته باشد، اما باید در استفاده از آن دقت بیشتری داشته باشیم.