به گزارش ایسنا، اختلال دوقطبی و مشکل مصرف الکل میتوانند دست به دست هم دهند و سلامتی روان را به خطر بیاندازند.
به نقل از نوروساینس نیوز، یک باور اشتباه وجود دارد مبنی بر اینکه نوشیدن الکل میتواند به عنوان نوعی خوددرمانی عمل کند تا علائم اختلال دوقطبی، شیدایی، افسردگی، اضطراب، اختلالات خواب و موارد دیگر را کاهش دهد اما یک پژوهش جدید نشان میدهد که تعامل بسیار پیچیدهتری بین این دو برقرار است.
پژوهشگران «دانشگاه میشیگان» با استفاده از دادههای یک بررسی ۱۰ ساله روی ۶۰۰ شخص مبتلا به اختلال دوقطبی نشان دادند که افزایش مصرف الکل حتی در کوتاهمدت نیز میتواند اثرات ماندگاری را روی شرایط روانی داشته باشد. آنها معتقدند که نتایج این بررسی میتوانند اطلاعات مهمی برای افراد مبتلا به اختلال دوقطبی و پزشکان آنها باشند.
«سارا اسپری»(Sarah Sperry) روانشناس و دانشیار دپارتمان روانپزشکی دانشگاه میشیگان که در پژوهش پیرامون اختلال دوقطبی تخصص دارد، گفت: پژوهشهای پیشین نشان دادهاند که بیش از نیمی از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی در طول زندگی خود اختلال مصرف الکل را نیز تجربه میکنند و بسیاری از آنها میگویند که از الکل برای کمک به خوابیدن استفاده میکنند اما تعداد کمی از پژوهشها تعامل بین این دو را بررسی کردهاند یا به دنبال برطرف کردن آنها به طور همزمان بودهاند.
به لطف حجم بزرگی از دادههای پروژه «PLS-BD»، اسپری و همکارانش در حال پیشرفت در درک تعامل بین اختلال دوقطبی و مصرف الکل هستند. پروژه PLS-BD یک پژوهش طولی منحصربهفرد و دقیق است که بیش از ۱۵۰۰ شخص مبتلا به اختلال دوقطبی و بدون آن را مورد بررسی قرار داده تا به دانشمندان در شناسایی علل بیولوژیکی، ژنتیکی، روانی و محیطی اختلال دوقطبی و مسیر حرکت آن کمک کند.
همه شرکتکنندگان در طول مدت مشارکت خود در این پروژه، هر دو ماه یک بار بررسی علائم خلقی، سبک زندگی، مصرف الکل و موارد دیگر را کامل کردند. اسپری ادامه داد: این دقیقا همان نوع دادهای است که برای آزمایش تأثیر علائم خلقی بر مصرف الکل و تاثیر مصرف الکل بر علائم خلقی نیاز داریم.
اسپری و گروهش، تأثیر مصرف الکل را بر عملکرد افراد در حوزههای خانواده، دوستان، کار و زندگی بررسی کردند و دریافتند که نوشیدن الکل با افزایش احتمال بروز مشکلات در عملکرد شغلی طی شش ماه آینده مرتبط است.
این امر درباره افراد مبتلا به هر دو نوع شایع این بیماری، یعنی اختلال دوقطبی نوع یک و نوع دو صدق میکرد اما در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نوع دو بارزتر بود.
پیشنهاد پژوهشگران این است که مراکز درمانی از یک روش اندازهگیری استاندارد مانند «آزمون شناسایی اختلال مصرف الکل»(AUDIT) برای سنجش الگوهای مصرف الکل استفاده کنند.
اسپری و گروهش امیدوارند که دو نهایت بتوانند مداخلات جدیدی را توسعه دهند که هم اختلال دوقطبی و هم اختلال مصرف الکل را هدف قرار دهد.