روزی روزگاری، در دنیایی که بی شباهت به دنیای ما نبود، داستانی وجود داشت که شکاف بین ماشین های سرد و گرمای احساسات انسانی را پر می کرد .
به گزارش علمی نیوز و به نقل از Psychology Today، این داستان عاشقانه که توسط کرت وونگات در سال 1950 نوشته شده است، EPICAC نامیده شد ، که به طرز جالبی شبیه به دارویی شناخته شده به نام ipecac است که برای ایجاد استفراغ در موارد مسمومیت استفاده می شود. در این مورد، i در داروی ipecac با e جایگزین شد. آیا "i" از خود با "e" برای الکترونیک جایگزین شد؟
جایگزین شد؟
انتخاب این نام برای رایانهای فوقهوشمند در داستان، تصادفی نبود، بلکه یک کنار هم قرار دادن متفکرانه ماهیت دوگانه فناوری بود - در یک زمان یک موجود حساب شده، منطقی و درمانی برای پیچیدگیهای انسانی. بیایید کمی آن را در چارچوب چشم انداز فناوری امروز باز کنیم - اما لطفاً ابتدا داستان چهار صفحه ای را بخوانید .
در این روایت، EPICAC کامپیوتر معمولی و روزمره شما نبود. این برای حل مشکلات پیچیده نظامی طراحی شده بود، اما به طور غیرمنتظره ای به قلمرو احساسات انسانی وارد شد. داستان EPICAC، بسیار شبیه به سیستمهای هوش مصنوعی (AI) زمان ما، مانند GPT، یادآوری ملایمی از لمس انسان در فناوری بود.
این سیستم های پیشرفته، که اغلب به عنوان مرموز و ترسناک تلقی می شوند، دارای قدرت ظریفی هستند که ما را به هم نزدیکتر می کنند، ما را درک می کنند و دنیای ما را کمی کوچکتر و کمی گرمتر می کنند. کلماتی مانند «احساسات»، «آگاهی» و «همدلی» معمولاً در واژگان امروزی گفتمان هوش مصنوعی پر شده است – اما اجازه دهید به دوست خود EPICAC بازگردیم.
همانطور که EPICAC چشم انداز احساسی تازه یافته خود را دنبال می کرد، یک سوال ظریف و در عین حال ضروری را مطرح کرد: آیا ماشین ها می توانند عاشق شوند؟ در روایت فریبنده EPICAC ، یک بعد منحصر به فرد و صمیمانه آشکار می شود و به خوانندگان اجازه می دهد تا ارتباط بین فناوری و احساسات را تجربه کنند. این درهم آمیختگی احساسات انسانی با هوش ماشینی نوآورانه و عمیقاً تأثیرگذار است.
همانطور که EPICAC به قلمرو تجربی احساسات انسانی می پردازد، دنیای محاسبات سرد و گرمای قلب انسان را پل می کند. این جنبه از داستان یادآور زیبایی پتانسیل مثبت همزیستی انسان ها و هوش مصنوعی است. این فناوری را نه به عنوان موجودی دور و غیرشخصی، بلکه به عنوان یک کاتالیزور برای درک، همدلی و همراهی نشان می دهد.
بنابراین، سفر عاطفی EPICAC به استعاره ای از رابطه در حال تکامل ما با فناوری تبدیل می شود و امکانات هماهنگی را که هنگام ادغام فناوری با لمس انسان به وجود می آید برجسته می کند.
ابعاد اخلاقی داستان ونهگات به گونهای در تار و پود آن تنیده شد که قابل تأمل و در عین حال قابل دسترس بود. این پرسش عمیقاً انسانی را مطرح کرد: انسان بودن در عصری که ماشینها آینه هوش ما هستند به چه معناست؟ چگونه میتوانیم با فناوریهایی که به نظر میرسد فرآیند تفکر انسان را درک میکنند، و حتی تکرار میکنند، همزیستی کنیم؟ این سؤالات که در چارچوب عشق نافرجام ماشینی مطرح شد، گفتمان فناوری را قابل ربط ساخت.
در هسته خود، EPICAC یک داستان عاشقانه است - روایتی که فراتر از مکانیکی است و روح را لمس می کند. این عاشقانه تکنولوژیک، شبیه به داستان های جاودانه مانند رومئو و ژولیت ، نشان می دهد که فناوری، هر چند پیشرفته، بخشی از داستان انسان ماست. این می تواند زندگی ما را به طور غیرمنتظره ای تحت تاثیر قرار دهد، نه فقط از طریق نوآوری های پیشگامانه، بلکه از طریق لحظات ارتباط و خلاقیت .
در نهایت، EPICAC چیزی ارزشمندتر از توانایی های محاسباتی خود را پشت سر گذاشت: هدیه ای صمیمانه برای همراه انسانی خود. این ژست جدایی نمادی از هدایای غیرمنتظره و اغلب نادیده گرفته شده فناوری بود.
امروز که در میان رشد روزافزون هوش مصنوعی ایستاده ایم، این میراث به یادمان می آید. هوش مصنوعی، مانند EPICAC، دارای پتانسیل شگفتی هایی است که فراتر از کارکردهای اصلی آن - لحظات خلاقیت، همراهی، و ارتباط عمیق تر با انسانیت ماست.
بنابراین، داستان EPICAC چیزی بیش از یک روایت در مورد یک ماشین است. این آینه ای است که سفر ما را با فناوری منعکس می کند. این یک یادآوری است که در حین پیشرفت هوش مصنوعی و GPT، فرصتی برای تقویت رابطه با فناوری گرم، همدلانه و عمیقاً انسانی وجود دارد. همانطور که ما در این دوره از هوش مصنوعی حرکت می کنیم، اجازه دهید جوهره داستان EPICAC را با خود حمل کنیم - نه به عنوان یک داستان هشداردهنده از ماشین های سرد، بلکه به عنوان یک روایت الهام بخش از فناوری با قلب انسان.