به گزارش علمی نیوز و به نقل از Psychology Today، تحقیقات جدید نشان میدهد که الگوریتمهای مبتنی بر هوش مصنوعی (AI) مانند جستجوهای شخصیسازیشده، سیستمهای توصیهای و مدیریت مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند ما را منزویتر و قطبیتر کنند یا خلق و خوی فرد را بدتر کنند. در حالی که هوش مصنوعی می تواند یک طرز فکر سفت و سخت را تقویت و تقویت کند، اما مسئول تمایل به دیدن اطلاعاتی نیست که با دیدگاه های قبلی ما سازگار است. این مسئولیت بر عهده ما انسان ها است که شناسایی و گام هایی برای تغییر از یک ذهنیت سفت و سخت خود محدود کننده به یک ذهنیت رشد برداریم.
یکی از رایجترین کاربردهای هوش مصنوعی، الگوریتمهایی است که پستهای پیشنهادی را در پلتفرمهای آنلاین از جمله رسانههای اجتماعی ارائه میکنند . این الگوریتمهای هوش مصنوعی بهطور خودکار اطلاعات را فیلتر میکنند و به گونهای ساخته شدهاند که بر اساس تعامل و ترجیحات گذشته، محتوای شخصیشده را به کاربران ارائه دهند. این منجر به پدیده ای از «پیله های اطلاعاتی»، «حباب های فیلتر» یا «حفظه های پژواک» می شود که در آن افراد کمتر با محتوای متفاوت با ترجیحات و اعتقادات خود مواجه می شوند.
کاربران بر اساس ترجیحات خود انتخاب های فعالی انجام می دهند و الگوریتم ها با ارائه اطلاعات مشابه پاسخ می دهند. آرزوی اساسی برای احاطه شدن توسط باورهای آشنا و مشابه بخشی از ذهنیت قبیله ای است که مدت ها قبل از هوش مصنوعی وجود داشته است. انسانها همچنین مسئول طراحی این الگوریتمها و پلتفرمهای آنلاین هستند، بنابراین ناعادلانه است که هوش مصنوعی را برای این سوگیری سرزنش کنیم . مهم است بدانید که این سوگیری توسط هوش مصنوعی از طریق یک حلقه بازخورد تقویت می شود که استحکام باورهای قبلی ما را تقویت می کند.
در کتاب Infotopia: How Many Minds Produce Knowledge در سال 2006 ، کاس سانستاین، محقق حقوقی، استدلال کرد که مردم بر موضوعاتی تمرکز میکنند که به آنها علاقه دارد و به طور موثر یک "روزنامه شخصی" ایجاد میکنند که آنها را قادر میسازد دیدگاهها و محتواهای دیگر را حذف یا نادیده بگیرند. این «پیلههای اطلاعاتی» محیطهای منزوی یا «اتاقهای پژواک» را ایجاد میکنند که در آن نظرات خود قویتر و تثبیتتر میشود. الگوریتمهای هوش مصنوعی این اتاقکهای پژواک شخصیسازی شده را تقویت میکنند زیرا اغلب این الگوریتمها برای به حداکثر رساندن تعامل کاربر به جای تنوع اطلاعات ساخته میشوند. تأثیر روانشناختی این اتاقهای پژواک فردی میتواند منجر به انزوای اجتماعی ، قطبیسازی و تقویت ذهنیت سفت و سخت شود.
پیله های اطلاعاتی با سطوح بالاتری از تنهایی و افسردگی مرتبط است که با حمایت خانواده و اجتماعی می توان بر آن غلبه کرد. با این حال، در غیاب حمایت فعال خانوادگی یا اجتماعی، افراد ممکن است در نهایت در اتاقک پژواک باورهای خود احساس انزوا کنند. این اثر به ویژه برای کسانی که قبلاً افسردگی، تنهایی و اضطراب را تجربه کرده اند بدتر است .
پیله های اطلاعاتی می توانند افسردگی یا اضطراب را با تقویت طرحواره های منفی یا باورهای اصلی بدتر کنند. تجربیات اولیه زندگی همراه با تغییرات ژنتیکی و اپی ژنتیکی می تواند این باورها یا طرحواره های خودکار منفی را ایجاد کند و داده های تولید شده توسط کاربر برای انعکاس این طرحواره ها مغرضانه خواهد بود. الگوریتمهای هوش مصنوعی سپس به گسترش این سوگیری منفی منجر میشوند و پیلههای اطلاعاتی ایجاد میکنند که دائماً «شواهد تأییدکننده» یا دادههایی را ارائه میکنند که باورهای منفی فرد را در مورد خود، دیگران و جهان تقویت میکنند. طرحواره های زیربنایی افسردگی با سفتی و انعطاف ناپذیری حتی بیشتر با گذشت زمان در پلتفرم های آنلاین برقرار می شوند. به عبارت دیگر، تفکر منفی رو به پایین را می توان با این الگوریتم های توصیه هوش مصنوعی از طریق این حلقه بازخورد انسان-AI تقویت کرد.
تعامل انسان و هوش مصنوعی زیربنای این الگوریتمهای توصیه، خطر بالقوه تقویت و بدتر شدن ذهنیتهای منفی سفت و سخت را دارد. این امر به ویژه برای افرادی که دارای اضطراب یا افسردگی هستند مشکل ساز است. مردم می توانند با تلاش فعالانه برای آگاه شدن و بر هم زدن این باورهای خود محدود کننده بر این امر غلبه کنند، اما این نیاز به آگاهی و تمایل به تغییر دارد. خروج از پیله اطلاعات با توانمند ساختن خود برای جستجو و تعامل با اطلاعات و محتوای جدید امکان پذیر است که مستقیماً با باورهای منفی مقابله می کند و در عوض باعث ارتقاء مراقبت از خود، بهبودی و رشد می شود.